چو رخت خویش بر بستم ازین خاک
چو رخت خویش بر بستم ازین خاک
ہمہ گفتند با ما شنا بود
ولیکن کس ندانست این مسافر
چہ گفت و با کہ گفت و از کجا بود
چو رخت خویش بر بستم ازین خاک
ہمہ گفتند با ما شنا بود
ولیکن کس ندانست این مسافر
چہ گفت و با کہ گفت و از کجا بود